اسرائیل حملات خیرهکنندهای به ایران انجام داده و اهدافی را در سراسر کشور با تمرکز بر برنامه نظامی و هستهای جمهوری اسلامی مورد حمله قرار داده است.
هنوز وسعت کامل خسارات مشخص نیست، چرا که جزئیات عملیات غافلگیرانۀ اسرائیل هنوز به طور کامل منتشر نشده است، اما رسانههای حکومتی ایران کشته شدن چندین فرمانده ارشد نظامی و دانشمند هستهای را تأیید کردهاند.
روز شنبه ۲۴ خرداد اسامی هشت فرمانده ارشد نظامی ایران که در حملات اسرائیل کشته شدند، منتشر شد: محمدحسین باقری فرمانده ستاد کل نیرو های مسلح، حسین سلامی فرمانده سپاه پاسداران انقلاب اسلامی، غلامعلی رشید فرمانده قرارگاه مرکزی خاتمالانبیا، امیرعلی حاجیزاده فرمانده نیروی هوافضای سپاه، مهدی ربانی معاون عملیات ستادکل نیروهای مسلح، غلامرضا محرابی معاون اطلاعات ستادکل نیروهای مسلح، داوود شیخیان فرمانده پدافند نیروی هوافضای سپاه، مسعود شانهئی رئیس دفتر فرماندهی کل سپاه پاسداران.
اما این ضربه به فرماندهان ارشد نظامی جمهوری اسلامی چه ابعادی دارد؟ این پرسشی است که مجله «فارین افرز» با «افشون استوار»، کارشناس امور نظامی ایران و نویسندۀ کتاب «پیشقراولان امام، دین، سیاست و پاسداران انقلاب ایران»، در میان گذاشته است.
«افشون استوار» میگوید که این یک ضربۀ بزرگ است. حملۀ اسرائیل یک اتاق فکر را از بین برد که به مدت ۲۰ سال راهبرد نظامی ایران را پیش میبرد.
این کارشناس نظامی ایران بزرگترین ضربه را از دست رفتن فرمانده هوافضای سپاه امیرعلی حاجیزاده میداند که معمار راهبرد نظامی ایران بود و تا سال گذشته مهمترین متفکر نظامی جمهوری اسلامی محسوب میشد.
در همین ارتباط «مهند حاج علی»، از مرکز کارنگی خاورمیانه که یک اندیشکده در بیروت است، به رویترز گفته است که تغییر راهبرد نظامی به معنای تسلیم شدن تهران است و این در شرایط فعلی بعید مینماید.
مهند حاج علی میگوید: «آنها در صورت تسلیم شدن نمیتوانند زنده بمانند. آنها باید ضربات سختی به اسرائیل وارد کنند، اما گزینههایشان محدود است.»
«حسین موسویان»، مذاکرهکنندۀ هستهای اسبق و دیپلمات پیشین ایران، در حساب کاربری خود در ایکس نوشت: «حملۀ اسرائیل بی خاصیت بودن معاهدۀ انپیتی و آژانس بینالمللی انرژی اتمی را آشکار کرد.»
حسین موسویان میگوید: «حمله به تأسیسات هستهای ایران، تأثیر بیچونوچرایی در استراتژی آینده هستهای ایران خواهد داشت.»
سه موضوع تعیینکننده در جنگ اسرائیل و ایران
کریم سجادپور، کارشناس امور ایران در بنیاد کارنگی برای صلح بینالمللی، نوشته است اسرائیل برای چند دهه برنامۀ هستهای ایران را تهدیدی برای موجودیت خود توصیف کرده و هرگز روشن نبود که آیا ایران در تلاش برای دستیابی به سلاح هستهای است یا صرفاً میخواهد در صورت احساس خطر، به سرعت به این قابلیت دست یابد.
به نوشته سایت «ووکس»، حملات اولیه اسرائیل به ایران شامل از بین بردن فرماندهان نظامی و دانشمندان ارشد هستهای یک «پیروزی تاکتیکی» برای اسرائیل است اما غیرممکن است که بدانیم این جنگ چگونه پایان خواهد یافت.
به گفته سجادپور، بر اساس تجربه تاریخی، تأثیر کامل حمله اسرائیل به ایران نیازمند سالها زمان است تا آشکار شود که آیا از دستیابی ایران به بمب هستهای جلوگیری خواهد کرد یا نه و آیا میتواند حکومت ایران را بیثبات کند یا بر تثبیت آن بیفزاید.
این کارشناس امور ایران در بنیاد کارنگی افزود: سه پرسش کلیدی در تعیین نتیجه این بحران وجود دارد:
- آیا هدف اسرائیل به تخریب برنامه هستهای ایران محدود است یا تغییر رژیم ایران نیز در دستور کارش قرار دارد؟
- ایران تا چه حد توان مقابله به مثل دارد؟
- و این حملات بر تفکر ایران در خصوص دستیابی به بمب هستهای چه اثراتی خواهد داشت؟
در نظام حکومتی ایران، شخصیتها واقعاً مهم هستند، زیرا در مقایسه با کشورهای دموکراتیک افراد مدت بیشتری در مناصب قدرت باقی میمانند. در نظام ولایت فقیه روابطی که فرماندهان ارشد با شخص علی خامنهای دارند، همان چیزی است که تصمیمگیری ایران را شکل میدهد.
بهگفتۀ «افشون استوار»، کارشناس امور نظامی ایران، علی خامنهای به این اتاق فکر متکی است، نه فقط به طور مجازی بلکه به معنای واقعی کلمه. آنها در واقع به او مشاوره میدهند و او به آنها اعتماد دارد تا آنچه را که برای انجام به او پیشنهاد میدهند، اجرا کنند.
به نظر این کارشناس نظامی، حملۀ اسرائیل تنها منجر به از بین بردن سران نظامی نشد، بلکه مانند از بین بردن بخش عمدهای از شورای امنیت ملی ایران عمل کرد. مثل این است که کابینۀ کشور را از بین ببرید.
از این نظر آیتالله خامنهای اکنون بسیار تنهاتر از دیروز است.